موسیقیدرمانی، فراتر از نغمهها
موسیقی امروز دیگر فقط هنر و سرگرمی نیست؛ این زبان جهانی میتواند جسم و روان انسان را درمان کند و نقش مؤثری در سلامت ما ایفا کند.

عباس (مهرداد) شهسوارزاده
دانشجوی دکترای تخصصی علوم ارتباطات
موسیقی درمانی شاخهای تخصصی از علوم سلامت است که با استفاده از ریتمها و ملودیهای هدفمند، به بهبود وضعیت جسمی و روانی افراد کمک میکند. این روش، برخلاف شنیدن موسیقی به شکل عادی، یک فرآیند بالینی است که توسط درمانگران آموزشدیده اجرا میشود. نتایج آن شامل کاهش اضطراب، کنترل دردهای مزمن، بهبود کیفیت خواب، تقویت حافظه و حتی افزایش تواناییهای حرکتی در بیماران است. همین ویژگیها باعث شده موسیقی به ابزاری علمی و درمانگر در کنار پزشکی تبدیل شود.
استفاده از موسیقی در درمان سابقهای هزاران ساله دارد. در ایران باستان، نغمهها برای آرامش و حتی درمان بیماریها کاربرد داشتهاند. یونانیان قدیم موسیقی را راهی برای بازگرداندن تعادل روح و جسم میدانستند. در قرون وسطی نیز در بسیاری از بیمارستانها و صومعهها موسیقی برای بیماران اجرا میشد. با این حال، موسیقی درمانی به شکل علمی و دانشگاهی پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت؛ زمانی که موسیقی توانست به بازتوانی روانی و جسمی سربازان آسیبدیده کمک کند و از آن پس به سرعت در کشورهای مختلف گسترش یافت.
امروزه موسیقی درمانی جایگاهی جدی در نظامهای درمانی جهان یافته است. پژوهشها نشان میدهند که موسیقی میتواند فشار خون و ضربان قلب را تنظیم کند، سطح هورمونهای استرس مانند کورتیزول را کاهش دهد و ترشح هورمونهای شادیآور مانند دوپامین و سروتونین را افزایش دهد. در بیمارستانهای بزرگ دنیا، موسیقی درمانی برای بیماران مبتلا به آلزایمر، اوتیسم، سکته مغزی و حتی زنان باردار در کاهش درد زایمان به کار گرفته میشود. در ایران نیز این حوزه طی سالهای اخیر مورد توجه دانشگاهها و مراکز درمانی قرار گرفته و ظرفیت آن برای کمک به بیماران بیش از پیش آشکار شده است.
موسیقی امروز تنها یک هنر نیست، بلکه زبانی جهانی است که بدون نیاز به واژهها، جسم و روان را همزمان التیام میبخشد. تجربههای بالینی نشان دادهاند که موسیقی نهتنها آرامش روحی بیماران را بازمیگرداند، بلکه امید و کیفیت زندگی آنان را نیز ارتقا میدهد. شنیدن یا نواختن موسیقی میتواند انگیزه فرد برای ادامه مسیر درمان را افزایش دهد و احساس تعلق و ارتباط اجتماعی را در او تقویت کند؛ بهویژه در بیمارانی که از انزوا و افسردگی رنج میبرند. از سوی دیگر، موسیقی قدرت آن را دارد که حتی در شرایط بحرانی، مانند بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانها، فضایی آرامتر و انسانیتر ایجاد کند.
به همین دلیل، بسیاری از متخصصان امروزه موسیقی را «داروی بیکلام» مینامند؛ دارویی که نه در نسخههای کاغذی پزشکان، بلکه در نغمههایی یافت میشود که میتوانند مستقیم بر قلب و جان انسان اثر بگذارند. شاید راز ماندگاری و تأثیر موسیقی همین باشد: توانایی آن در بازگرداندن امید، انرژی و حس زندگی، جایی که علم پزشکی گاه به تنهایی از ایجاد آن ناتوان است.
نکته پایانی
آنچه روشن است، موسیقی درمانی امروز دیگر یک تجربه فرعی یا حاشیهای در علم پزشکی نیست، بلکه رویکردی علمی و کارآمد است که جایگاهی جدی در نظامهای سلامت یافته است. ترکیب دانش پزشکی با هنر موسیقی نشان میدهد که درمان تنها در دارو و جراحی خلاصه نمیشود، بلکه صدا و نغمه نیز میتوانند نقشی تعیینکننده در بازگشت سلامت داشته باشند. شاید بتوان گفت در دنیایی پر از هیاهو، موسیقی همان آرامشی است که بیکلامترین اما مؤثرترین نسخه درمان برای انسان امروز به شمار میآید.