«این همان مسیر است، نه فقط همان قهرمان.»

مجاهد الصریمی، صنعاء
این است «نصرالله» — سید حضور و عشق و جنگ و جهاد و مقاومت و آزادی و شهادت و شهیدان و شجاعت و موضع و خطابه — قهرمانی که مرگ او را خاموش نمیکند، نسلی خاص او را دربر نمیگیرد، مرز جغرافیاییای نمیتواند او را محدود سازد و زمان خاصی توان محصور کردنش را ندارد.
پس کسانی که پس از او میآیند، او را تنها بهعنوان یاد و خاطرهای خوش در سالی یکبار یاد نخواهند کرد؛ بلکه او را منبعی برای الهام و زاد و توشهی روحی میدانند، هر کس به اندازهی درک و توانش در غواصی در دریای نور الهی او.
آری، کسی چون او (علیهالسلام و بر او درودها و صلواتها باد) هرگز در قالب یادبودی سالانه یا تاریخی سپریشده نمیگنجد. وظیفهی ما آن است که بهدنبال بنیانها و مبانیای باشیم که با درک آنها، او را الگوی خود در راه جهاد و مقاومت قرار دهیم.
چرا؟
زیرا او خودِ مسیر بود، پیش از آنکه قهرمان آن مسیر باشد؛ او امتداد طبیعی اهلبیت علیهمالسلام بود، آنان که برای همهی انسانها زیستند و برای همهی مردم فداکاری کردند.
آنها به ما آموختند که دینِ راستین و روشِ حق، که از پیوند با خدا سرچشمه میگیرد و بر توحید او تأکید دارد، زمانی حقیقی است که اثرش در رفتار و کردار و گفتار انسانِ مؤمن نمایان شود.
راه رسیدن به خدا از میان مردم میگذرد؛ و هرکس میگوید راه خدا را میپیماید، باید بداند که اوج نزدیکی به خدای رحمان، در نزدیک شدن به بندگان اوست — با یاری مظلوم، بخشش به محروم، مبارزه با ستمگر و فاسد و متکبّر، و گرفتن دست مستضعفان برای رساندنشان به مراتب قدرت، عزت، دانش، سازندگی و آزادی.
این راه، شهادت در راه حق است — هرچند بهای آن سنگین باشد — و قیام علیه هر باطلی، کوچک یا بزرگ.
مردی که کربلا از سرشت وجودش آفریده شده بود، و حسین (ع) در وجود او شخص و امام و انقلاب بود، نمیتواند جز تجسمِ زمانِ تمام تاریخ باشد — گویی خورشید و ماهی که هیچگاه غروب نمیکند.
او متعلق به نسلی خاص نبود، زیرا تمام عمرش را در مدار عاشورا آویخت و جایگاه و زیست و حرکتش را در سرزمین کربلا بنا کرد؛ کربلایی که او را در خود جای داد و در او ساکن شد.
پس تمام زمین برای او چیزی جز صحنهای از نبردی ابدی میان دو اردوگاه نبود: اردوی حسینی و اردوی یزیدی.
این است نصرالله، این است «سید» — مجاهد، فرمانده و شهید.
و امروز او را میبینیم که به روحی تقسیمشده در وجود هفتاد و پنج هزار عضو «پیشاهنگان امام مهدی (عج)» تبدیل شده است — همان نسل سید، حاملان بشارت برای هر آزادهای که هنوز بر پیمان ایستاده است.
زیرا آن «سید یگانه» به نسلی تبدیل شد که خود نسلهای دیگری خواهند آفرید، تا آنگاه که لبنان سراسر «نصرالله» شود.
چراکه خون او، رودخانهای است که این کشتزار را سیراب میکند؛ بلکه خود، هم زارع بود و هم ساقی.
چه زندگی عظیم و شکوهمندی!
زیرا آن سید یگانه که اندوه امتی را بر دوش میکشید، هنگامی که عروج کرد، حیاتش در قالب سیدهای بسیار ادامه یافت — نه در یک فرد یا نسل.
آری، این زراعت هرگز نابود نخواهد شد، چراکه در هر بار روییدن، چهرهی زارع را مینمایاند.
و این است کاشتِ نصرالله؛ ما امروز با ثمرهی آن زندگی میکنیم — با امید، با بهبودی، و با پیروزی پشت پیروزی، به اذن خداوند.