واحد سیاسی

«بشنویم سخن مردان را، نه کودکان!»

✍️ مجاهد الصریمی، صنعاء

 

شهیدان ما: مردانی‌اند که آغازها را به‌خوبی نیکو کردند و در ثبات و استمرار در حرکت جدّی برای تحقق اهداف مورد انتظار از قیام‌شان برای خدا، جهاداً فی‌سبیلِ او، پای‌فشردند؛ پس پایان کار برای برخی از آن‌ها کشته‌شدن در راه خدا بود؛ تجلّی کاملِ بزرگ‌مردانی که روحیه‌ای داشتند که در قالب جسمانیت‌شان نمی‌گنجید، و به زبانی سخن گفتند که عقل بشری توان درکِ تمام آن را نداشت، و افکاری عرضه کردند که خردمندان و فلاسفه را در حیرت فرو برد؛ بدین‌سان پیروزی یکتا بال‌هایش را بر فراز جهان مغلوب گسترد، و افقِ باز و نامحدودی شد برای آشکارسازی «آیاتِ خدا» در برابر هرچشمی که به جستجوی حق است؛ و کدام حقی می‌تواند بیرون از حوزهٔ حرکت شهیدان بماند، آنان که از آغاز در «جهان شهادت» حاضرند و به «جهان غیب» پیوسته‌اند ـ ملکوتی‌اند، و در جهانِ «ناسوت» چون وحی‌اند، که تن پوشیده از گوشت و استخوان و کتابِ مکتوب شده‌ای‌اند که به صورت بشر بر زمین راه می‌رود؛ بنابراین آنان آیهٔ بیانِ حق برای مردم (در درون نفوس) بودند، و هم‌زمان نشان و معیارِ نشانه‌ها و معالم و بنیان‌های آن در افق‌ها. پس هر راهی که با آنان آغاز نشود، گمراهی است؛ و هر موضعی که از طریق آنان برنخیزد، باطل است؛ و هر حرکت یا کلمه یا فعلی که آنان مرجع و اساس آن نباشند، شرّ و فساد و بازگشت به عقب است!

شهید از خدا فروش را برد؛ یعنی سود و جایزه‌ای که از جانب خدا نصیبش شد، پس از آن جامعه و امت و کسانی را که هنوز با او در پیمانِ حرکت تا ظهور و استقرار و عزت و توانمندی و زندگی آزاد و شریف هستند، بهره‌مند ساخت؛ زندگی‌ای که ذلّت و خفت و تسلیم را نمی‌پذیرد و صاحبانش حاضر به زندگی تحت ستم و جبروت طاغیان و مستکبران نیستند. و اگر در میدان مقابله با اینها راه‌ها تنگ شود، مرگ را به‌عنوان سلاحی برای شکست‌دادنِ دشمن و محوشان از هستی برمی‌گزینند.

پس بیایید تا به آنان گوش فرا دهیم، پس از آنکه شنوایی‌مان را از آشفته‌گی‌های «صبیانِ رسانه» که به نحوی در تضعیفِ اعتبارِ کلمهٔ صادره در میدانِ نبردِ «فتحِ موعود» سهیم شدند، پاک کنیم؛ آنان با شتاب‌زدگی خود شکافی عظیم میان مخاطب و مردان «جهادِ مقدّس» پدید آوردند.
بیایید بگوییم: خون‌های شهیدان‌مان کفایت‌کننده‌ است برای پدید آوردن جبهه‌ای رسانه‌ای واقعی؛ جبهه‌ای که قتل در راه خدا را مایهٔ مباهات و شرف و تکریمِ الهی بداند، نه مایهٔ سکوت و پنهان شدن، و هرچه لازم است انجام دهد تا خلاف آنچه رخ داده را ثابت کند.

بیایید قلم‌هایِ مبتلا به «صرع شهرت» را خاموش سازیم و از ورودِ «دهان‌های لبریز و دچارِ کوریِ بصیرت» که خود را به‌نامِ «یمنِ انصار» از طریقِ دروازهٔ رسانه یا سیاست عرضه می‌کنند، جلوگیری کنیم؛ کسانی که برای ما هزینهٔ زیادی داشتند و هرگز منطبق بر ضابطهٔ آگاهی و حرکتِ واقعی نبودند. چشمان‌شان در تعقیبِ وهم است و محتوایشان نزدیک‌تر به سراب؛ اگر دروغ گفتند بر راست‌گویان، و اگر در پوشش احتیاط کردند، بدنهٔ خود را عیان ساختند. نه به‌وسیلهٔ «سیدِ انقلاب» هدایت یافتند، و نه به وسیلهٔ قرآن روشنا شده‌اند.

دل‌های بسته و عقل‌های سبکِ به‌خاطر تهی‌شدنِ درون، مهم‌ترین چیزی را که جامعه را در برابر نفوذِ رسانه‌ای دشمن محافظت می‌کرد از میان برده‌اند.
اما اینها هرگز آیاتِ الهی را نخواهند پوشاند؛ آیاتِى که خدا به‌دستِ مردانی ـ نه پسرانی ـ آشکار ساخت؛ مردانی که صادق بودند….

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا