واحد سیاسی

نگهبانان حقیقت

✍️ مجاهد الصریمی، صنعاء

 

کم‌اند آن «فرسان»ی که بتوان روی آن‌ها حساب کرد در بیدار کردن آگاهی مردم، پرورش فرهنگ‌شان و مصون ساختن افکارشان از جهل و جامدگی و از نفوذ دشمنان در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی. این فرسان کسانی‌اند که شبهات بر آن‌ها تأثیر نگذاشته، به دروغ‌ها فریب نخورده‌اند، به جلوهٔ جعل حقیقت جذب نشده‌اند و ادعاهای گمراه‌کننده آن‌ها را سقوط نداده است؛ زیرا آن‌ها به پروردگار خود ایمان دارند، نسبت به رسالت‌شان آگاه‌اند، به مواضع‌شان چسبیده‌اند، نسبت به اصول و اهداف‌شان مخلص‌اند، و امانت‌دار حقوق، فداکاری‌ها، دستاوردها و مقدسات جامعه و امت خود هستند.

کارهایشان با خصلتِ استواری و کمال آمیخته است که نشانهٔ وجود روحیهٔ جهادی به‌عنوان ویژگی اصلی در شخصیت‌شان است؛ دل‌هایشان به روی مردم باز است، مردم را دوست دارند، مشتاق هدایت‌شان‌اند، خواهان اصلاح آن‌ها هستند و در جهت ارائهٔ هر آنچه برای زندگی دنیوی و اخروی‌شان مفید است تلاش می‌کنند.

آن‌ها حامل اندیشه‌اند، چشمه‌های آگاهی‌اند، مبلغ ساختن‌اند و مشعل‌هایی برای آزادی، حاکمیت و استقلال.

پیام‌آوران کلمهٔ صادق و حُرّاس حقیقت در هر زمان و مکان‌اند. اینان همچنان اقلیتی جنگجو و منزوی‌اند که به‌خاطر عبادت‌های هوس‌محور مورد طرد قرار گرفته‌اند و صدای بلندِ مدعیان و فرصت‌طلبان و افراد با وجدان آلوده و ذهن‌های بسته — کسانی که به ظاهر بسنده می‌کنند و از باطن غفلت دارند — بر آن‌ها غالب آمده است.

این فرزان حُرّاسِ حقیقتِ جنگجو همان‌ها هستند که وقتی سخن می‌گویند بر عدل و انصاف پای می‌فشارند، حتی اگر آن انصاف متوجه خودشان یا نزدیک‌ترین مردم به آن‌ها باشد. آن‌ها حقیقت را پنهان نمی‌کنند و هرگز آن را به‌قیمت معامله‌ای اندک یا جایزه‌ای گذرا نمی‌فروشند.

آن‌ها دروغ نمی‌گویند و حق را با باطل نمی‌آمیزند؛ صداقت کالای آن‌هاست. در فرهنگ و قاموسشان هیچ‌گاه این قاعده نیست که «هدف وسیله را توجیه می‌کند». محور هر حقیقتی که مطرح می‌کنند، هر موضوع یا ایده‌ای که بررسی می‌کنند، هر مسئله‌ای که پیگیری می‌کنند یا هر پدیدهٔ منفی و مظاهر ستم و فساد که با آن مقابله می‌کنند، بر «برهان و دلیل روشن» استوار است؛ زیرا جایی برای هوس‌ها ندارند و امکان خریدن یا تأثیرپذیری آن‌ها به‌واسطهٔ پول، منافع و اغوای دیگر وجود ندارد. آن‌ها پیش‌تر به فروشِ (خویش) برای خدا تن داده‌اند، راه خدا برایشان خوشایند گشته و ما همراه با آن‌ها به چنگ آوردنِ تمسک به ریسمان الهی و یقین به آنچه نزد اوست و تصدیق وعده‌ها و وعیدهای او و اعتماد مطلق به او نائل آمده‌ایم.

بنابراین آن‌ها را در فضاهای صوتی شبکه‌های اجتماعی یا در کانال‌های دیداری و شنیداری حریفان و دشمنان، در میان آن ساده‌لوحانی که جز ظاهرِ نمایشی چیزی ندارند و برای خوشایند بقایای خیانت و مزدبگیری تلاش می‌کنند تا آن‌ها را در ردیف «اعتدال» و «میانه‌روی» — به مفهوم امپریالیستی-صهیونیستی آن — قرار دهند، نخواهی یافت. این امر نه تنها آن‌ها را تحت تأثیر تحریکات خصم قرار نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود تا حتی در بیان اصول و ارزش‌هایی که پایبندند و به آن‌ها ایمان دارند — اصولی که بر روش و بنیادهای ما استوار است و همچون پیوندِ سر و تن با ایمان ما مربوط و مرتبط‌اند — خجالت‌زده شوند. متأسفانه بعضی از این افراد صاحب مناصب عالی و موقعیت‌های بسیار حساس در مؤسسات دولتی هستند!

به آن‌ها بیاموزید: بین دعوت و گفت‌و‌گو «به‌نیکی و بهترین وجه» با دیگران تفاوت هست، و بین «تسلیم اصول و مسلمات» به‌منظور نزدیکی و مصالحه با دشمنان و رقبا تفاوتی بزرگ. اولی در همه زمان‌ها مطلوب و لازم است؛ دومی سقوط و خیانت به خدا، پیامبر و مؤمنان است.

بدین‌گونهِ اول، افکار گشوده می‌شود و موانع و سدها پیشِ کسی که حقیقت را می‌خواهد برداشته می‌شود؛ اما در حالت دوم، تو پروژه‌ای را منهدم می‌کنی و — چه آگاه باشی و چه نباشی — در حال خالی کردن روش جهادی-انقلابی از محتوا و مضامینش هستی، و شکاف و لرزشی در آگاهی شنوندگانت از میان مجاهدان ایجاد می‌کنی، جهت‌گیری ایمانی را تضعیف می‌نمایی و در پس‌رفت و انقباض آن سهیم می‌شوی. کسی که برای روشش، علمایش، شهدایش و انقلاب و جهت‌گیری‌اش قدسیتی قائل نیست، شایستهٔ شرفِ نسبت و پیوستن به آن‌ها نیست!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا