تبلیغات زیبایی، عامل پنهان اضطراب و افسردگی نوجوانان

زهرا مولائی:
در جهان امروز، زیبایی دیگر فقط یک ویژگی طبیعی نیست، بلکه به کالایی تجاری و ابزاری قدرتمند برای تأثیرگذاری بر ذهن انسان تبدیل شده است. فضای مجازی با تبلیغات گسترده و اغواگرانه خود، تصویری غیرواقعی از زیبایی را در ذهن میلیونها نوجوان ترسیم میکند. این تصاویر در ظاهر زیبا و بیضرر به نظر میرسند، اما در عمق خود بذر اضطراب، نارضایتی از بدن و حتی افسردگی را میکارند.
قدرت تصویر و بحران هویت
تبلیغات زیبایی، با تکیه بر عکسها و ویدیوهایی که اغلب با فیلترها و ابزارهای ویرایشی ساخته شدهاند، معیارهایی دستنیافتنی از زیبایی را به نمایش میگذارند. نوجوانی که در حال کشف هویت خویش است، خود را با این تصاویر مقایسه میکند و در نتیجه احساس میکند «کافی نیست». این احساس ناکافی بودن، یکی از عوامل اصلی بروز اضطراب اجتماعی و افسردگی در میان نسل جوان است.
در واقع، نوجوانان بهجای آنکه زیبایی را در منحصربهفرد بودن خود جستوجو کنند، در پی تقلید از الگوهایی هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارند. این مقایسههای مداوم، نوعی جنگ خاموش در ذهن ایجاد میکند؛ جنگی میان «خود واقعی» و «خود ایدهآلِ ساختگی».
فشار پنهان و زخمهای روانی
یکی از اثرات خطرناک تبلیغات زیبایی، ایجاد فشار روانی مداوم است. پیامهای پنهان این تبلیغات چنین القا میکنند که تنها در صورت برخورداری از چهرهای بیعیب یا اندامی خاص، انسان دوستداشتنی و پذیرفته خواهد بود. در نتیجه، نوجوانانی که با معیارهای تبلیغاتی همخوانی ندارند، احساس طردشدگی و بیارزشی میکنند.
در طول زمان، این احساس میتواند به کاهش عزتنفس و بروز علائم افسردگی منجر شود. نوجوانی که روزی با شور و اشتیاق وارد شبکههای اجتماعی شد، اکنون خود را در دنیایی از مقایسه و نارضایتی میبیند.
نقش رسانهها و الگوریتمهای فضای مجازی
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی بهگونهای طراحی شدهاند که محتوای مشابه را بارها به کاربر نمایش میدهند. این چرخه تکرار، نوجوان را در دایرهای از مقایسههای بیپایان گرفتار میکند. او هر بار با تصویری کاملتر و غیرواقعیتر روبهرو میشود و احساس کمارزشیاش بیشتر میشود.
این پدیده، نوعی شستوشوی ذهنی آرام است؛ رسانهها معیار زیبایی را تعیین میکنند، نوجوانان به آن باور پیدا میکنند، و در نهایت صنعت زیبایی از این باورها سود میبرد.
زیبایی یا فریب؟
واقعیت آن است که هدف بسیاری از تبلیغات زیبایی، نه ارتقای اعتمادبهنفس، بلکه فروش است. با ایجاد احساس نارضایتی در مخاطب، زمینه برای فروش محصولات آرایشی، جراحیهای زیبایی یا خدمات فیلتر و ویرایش تصویر فراهم میشود. در این میان، سلامت روان نوجوانان قربانی این چرخه اقتصادی میشود.
زیبایی در این فضا دیگر امری طبیعی و درونی نیست، بلکه به «وظیفهای اجباری» تبدیل شده است؛ وظیفهای برای شبیه شدن به تصاویری که هرگز واقعی نبودهاند.
راه برونرفت
برای مقابله با این بحران پنهان، لازم است آموزش سواد رسانهای از سنین پایین آغاز شود. نوجوانان باید بیاموزند که بخش زیادی از آنچه در تبلیغات زیبایی میبینند، ساختگی است. همچنین خانوادهها و معلمان باید درباره تأثیرات روانی این تبلیغات گفتوگو کنند و به فرزندان خود بیاموزند که ارزش انسان در فکر، اخلاق و رفتار اوست، نه در چهرهای فیلترشده.
رسانهها نیز مسئولیت اخلاقی دارند تا از ترویج معیارهای غیرواقعی زیبایی پرهیز کنند و به جای آن، بر تنوع، اصالت و پذیرش خویشتن تأکید ورزند.
نتیجهگیری
تبلیغات زیبایی در فضای مجازی ظاهراً بیضررند، اما در واقع یکی از عوامل پنهان اضطراب و افسردگی در نسل نوجوان به شمار میروند. آنچه امروز در قالب تصویر ویدیو و فیلتر منتشر میشود، فردای ذهنی و عاطفی نسل آینده را شکل میدهد.
نجات از این چرخه تنها با آگاهی، گفتوگو و بازگشت به ارزشهای انسانی ممکن است؛ ارزشهایی که زیبایی را در صداقت، سلامت و آرامش میبینند، نه در چهرهای که نرمافزار ساخته است.




