یادداشت

بن سازه شبکه ای

✍️دکتر سیدمهدی حسینی، دکتری علوم سیاسی

 

مترجم توانا و با ذوق کتاب “عصر هوش مصنوعی و آینده انسان” بسیارزیبا و هوشمندانه:

network platform

“بُن‌ سازه شبکه” معنا کرده است:

«ما دور از هیاهووحتی پنهان از چشم، داریم هوش مصنوعی نا انسانی را با تاروپود زندگی‌مان می‌آمیزیم. چنین دگر گونی ای با شتاب و به کمک عنصری نوین که “بن سازه شبکه” می‌نامیمش پیش می‌رود»

با این مفهوم‌بندی می‌توان “پلت‌فرم، سکو، بن‌سازه” و بطور کلی تکنیک – دیجی را به مثابه زیرساخت اندیشه و انگیزه و نگرش زیبایی شناسی بخشی از نسل جدید، به صورتی عمیق‌تر کاو اندیشی کرد:

به راستی:

“سه نگردد یریشم ار او را

پرنیان خوانی و حریر و پرند”

با این پیش فرض، می‌کوشیم بر تأثیر اثیری مفاهیمی چون سایبرنتیک و آگاهی و سندیّت و هوش مصنوعی و دانشگاه علوم سیاسی و… بر شاکله رفتاری نسل جدید پرتویی بیا فکنیم.

فتوای روانشناسی سازه‌های شخصی با خوانش “جورج کلی” بر این پایه استوار است که:

«بشری که پیشرفت او در کنترل و پیش بینی وقایع جهان اطرافش، در تاریخ قرون با عظمت و خاصی می‌درخشد، شامل همان انسان‌هایی می‌شود که ما در اطراف خود و درزندگی روزمره مشاهده می‌کنیم. انسان فطرتاً از جهالت و نادانی می‌گریزد وعلم وآگاهی را که یکی از ابعاد معنویت است، ارج می‌نهد. »

پر واضح است که در تمام دنیا مهم‌ترین کانون علم و آگاهی دانشگاه است.

ضمن ابراز نهایت احترام به مجموعه بسیارعزیزو محترم دانشگاهی و ارج نهادن به تلاش بی وفقه مدیران خردورز و اساتید ارجمند و دانشجویان ساعی و کارکنان شریف و سایر ابواب جمعی، اما ازآنجا که:

« نظام دانشگاهی ایران اصالتاً ارتباط جهانی ندارد، دانشکده علوم سیاسی از یک طرف و دستگاه دولت و اجرا از طرف دیگر ارتباط فوق العاده محدودی با یکدیگردارند»

آن انزوا یکی از دلایل هجوم کلیسای گوگل و دانش سایبربه بن سازه “اسلام سیاسی فقاهتی” یا قابلیت تفکر به مهمترین بُعد معنویت، شده است.

این هجوم، فقدان تأمل کافی :

«درباره مسائلی چون “ساختار و کارگزار” و چرایی  ترکیب میان آن‌ها» را بیش از پیش پدیدار می‌سازد.

چنان که مشهود است:

دست و پنجه نرم کردن نسل جدید با تکنولوژی دیجیتال، از آن صومعه نوساز، مرجع پاسخ دل‌بخواهانه به هر نوع سوال را ساخت، بطوری که حتی لاف رستگاری این نسل را می‌زند. اما کمترکسی می‌گوید که:

“رستگاری درانحصار این کلیسا نیست”

هر چند بن‌سازه‌های شبکه‌ای دیجیتال بر تجربه زندگی روزانه نسل جدید تأثیری معنادار گذاشته است؛ اما بخش مهمی از عناصر نوین که بن سازه شبکه با آن این تجربه را می‌سازد فاقد سندیّت است.

مخاطره این فقدان سند در انفجار اطلاعات و در آستانه پرتاب جهان به تمدن سایبرنتیک، عرصه‌ای را پدید می‌آورد که در آن نیازهای ویژه تخصصی برای مدیریت اندیشه و انگیزه نسل جدید را ضروری‌تر از نان شب! می‌شود.

بر همین اساس:

سایبرنتیک زبان مخصوص به خود را دارد. در کشکول این ابزار تبادل اندیشه برای هر نوع سلیقه از انواع طنز تلخ و لطیفه گرفته تا اقتصادِ سیاسی و الهیات و زیست و روانشناسی اجتماعی و شیرمرغ و جان آدمیزاد، جای داده شده است.

برخی از کلمه‌ها و ترکیب‌های تازه آن عبارتند از:

«بالکن الکترونیک، کلبه الکترونیک، سایبرپانک، سایبورگ”اندام سایبری” و …

به عنوان مثال:

«سایبورگ تأثیر تکنولوژی مرتبط با فضای مجازی را بر بدن انسان مطالعه می‌کند.»

سایبرنتیک نیز مأخوذ از کلمه یونانی  Steerman / کنترل کننده کشتی” ناظر بر ارتباط و کنترل آدمیزادگان و مبنای دانش بین رشته‌ای یا مطالعه سیستم‌های منظم می‌باشد:

«آموزه‌های سایبر بر این پایه استوارند که کنترل از طریق ارتباطات و اطلاعات امکان پذیر است.»

قرارگاه اصلی این کنترل واقع در دره سلیکون در امریکاست. …

علی‌رغم اینکه “سَندیَت” همراه دائمی شایستگی و کاردانی است:

پیامد آموزه‌های بدون اسناد معتبر بسیار مخاطره‌آمیز می‌باشد. …

از حیث “نظری- تاریخی” سندیت در واقع یک قدرت ماندگار محسوب می‌شود. قدرتی که حتی در حالت شکست، البته «اگر این شکست نتیجه اشتباه و خیانت نباشد، سست نمی‌شود و در تاریخ جاودان می‌ماند.»

یکی از اسنادی که بن سازه شبکه‌ای کمتریج جارا به آن اختصاص داده “سوال بسیار مهم” عباس میرزا ولیعهد قاجار از مسیو ژوبر فرستاده ناپلئون است. بیش از دویست سال پیش و در هنگامه:

«شکست‌های پیاپی ایران از روسیه [که] برای نخستین بار ایرانیان را به خود آورد»

و در یکی از روزها در بحبوحه جنگ در قره‌چمن، در ملاقاتی تاریخی، عباس میرزا خطاب به ژوبر گفت:

«اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم؟ نمی‌دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ مگر خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری می‌دهد؟ گمان نمی کنم.»

امروز پاسخی مبتنی بر جامعه شناسی به این سوُال بیجواب مانده! که حاکی از نبوغ و فهم عباس میرزا است را دانشگاه علوم سیاسی باید ارائه کند.

این انتظار کاملا بجا از دانشگاهی است که:

«باید مرکز زنده‌ترین و برجسته‌ترین تحقیقات علمی و فنّی و ادبی و … باشد.»

و سمت و سوی درست تاریخ را حداقل به دانشجویان رشته علوم سیاسی نشان دهد.

اما به نظر می‌رسد به راستی:

یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ی ایران طی دو قرن اخیر، همچنان “مشکل تشخیص سره از ناسره” می‌باشد.

این مشکل علاوه بر مخدوش ساختن اعتبار سندیّت، موجب می شود که اگر پُست و مسئولیتی احیاناً یا به قول” عبد الحمید ابوالحمد در کتب مبانی سیاست ” از رهگذر«سوء استفاده از اعتماد یا نیرگ “چون یوسفی ترکش دوز” که به تصادف به سلطنت رسیده بود و برای مدت بسیار کوتاهی می‌بایست سلطنت کند» نمی‌تواند از مقبولیتی پایدار برخوردار باشد.

در همین راستا”مجتبی مینوی” نیز در کتاب  داستان‌ها و قصه‌ها نقل کرده:

«جنس دو پا بقدری زرنگ است که دست تقدیر را هم به زنجیر تدبیر خود می‌تواند ببندد و گردش آسمان و تأثیر کواکب سعد و نحس را باطل کند …»

نتیجه‌گیری:

صاحب نظران علم حقوق هنگام بحث از قواعد، حقوق  اساسی، مدنی و مبنای عملی و نظری، از سندی موسوم به:

“نظام نامه ناپلئونی Napoleonic Code”

یا قانون مدنی فرانسه یا:

«مجموعه قوانینی که در 1804 در دوران فرمانروایی ناپلئون اول، تدوین و به اجرا گذاشته شده»

نام می‌برند که « ویژگی بارز آن القای امتیازات موروثی، آزادی ادیان و انتصابِ افراد به مشاغل دولتی بر اساس شایستگی و کفایت بود.»

نقش فعال بُن‌‌سازه شبکه در رویدادهای اخیر در جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) این می‌تواند باشد که آن مجموعه قوانین را حداقل یادآوری کند. …

به راستی:

درخشش جهانی دانشگاه تهران یعنی مرکز زنده‌ترین و برجسته‌ترین تحقیقات علمی و تربیت اساتید نامدار و تأثیرگذار بر تحولات سیاسی و اجتماعی جهان در یک قرن اخیر، بر کسی پوشیده نیست. …

ازآنجا که:

«درجهانِ دائم درمعرضِ تهدید و اغتشاش و بی‌نظمی، لحظه عبور از بحران و بی‌نظمی به سوی نظم، لحظه‌ای است که زندگی عمق و غنا می یابد،»

پیشگامی در تبیین علمی نقش بی‌نظیر فقیه والامقام شیعه درلحظه ی عبور کشور از بحران در جنگ رژیم کودک کش صهیونی علیه ملت بزرگ ایران و مبانی نظری و عملی طراحی گذار و تطبیق با آن کُد، زمینه پژوهش های حقوقی نوین را فراهم می سازد.

علم وآگاهی از این بُعد معنویت، پادزهری برای کلمات سمّیِ کلیسای گوگل خواهد بود.

اینک، جهان اسلام یک دگرگونی و دگردیسی تاریخی عظیمی را برای ورود به عصر جدید تجربه می‌کند

به‌سان سوال فهم لرزه آور از ژوبر، باید گفت:

«هنگامی که توپخانه ارتش ناپلئون مجسمه ابوالهول در مصر را به توپ بست، اگرچه تنها توانست نوک بینی او را کوتاه سازد، اما غرش توپخانه‌های وی جهان اسلام را از یک خواب و رکود تاریخی بیدار ساخت.»

طرفه اینکه:

«دگرگون کردن جهان تنها به برکت گفتار و بر پایه زبان ممکن است.» و هوش مصنوعی می‌کوشد گونه‌ای از زندگی هوشمندانه جدیدِ مصنوعی را در زمین برپا کند.

بنابر این باید زبان آن را فهمید، زیرا:

«تکیه به هوش مصنوعی خطرهایی در پی خواهد آورد و کاستن از این خطرها نیاز به تلاش‌های بین‌المللی دارد.»

اولین شرط پیروزی، فهم صحیح آن زبان است.

چرا که بنا بر استدلال سیدمن در کتاب کشاکش آراء در جامعه شناسی:

نتیجه با کشیده شدن “خصومت عمیق” نسبت به « تغییر اجتماعی و روح آزادی به مرکز زندگی، مهمترین امیدهای اخلاقی» دود خواهند شد و به هوا خواهند رفت.

رودررویی‌های فرهنگی زمانی پر مخاطره‌تر می شود که یک باور دیجیتال محور! «حکم عقل سلیم بخش بزرگی از جامعه را بیابد، تصلب یافته و به ایمان بدل شود.»

جوامع بشری همواره در بر خورد با فنون جدید و پدیداری مبانی تازه اندیشه خُلق و خو و ساختار روانی و اجتماعی، در قلمرو مرزهای جغرافیایی و فرهنگی خود چاره اندیشی می‌کردند.

اینک در پایان ربع اول از قرن بیست ویک، هوش مصنوعی یا جنبه غیر عادیِ تحول دیجیتال، نوعی کج‌رفتاری و نیرنگ بازی را نهادینه می‌سازد که حقیقتا «وارثان انسان گرایی سکولار عصر روشنگری در قرن هجده و واقعیات تأمل برنگیز افراط‌های انقلاب فرانسه و تعارض و تصادم پنداشت‌های مختلف از علم در قرن نوزده » و دمندگان بر آتش دوجنگ جهانی در قرن بیستم انگشت حیرت به دندان می گزند.

به هرحال:

«هجوم دردهای بی امان و خطرناک، به ما می‌آموزد که بر زیبایی شناسی لحظات تأکید داشته باشیم.»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا